کتاب می خواهم بمیرم ولی هنوز دوست دارم دوکبوکی بخورم انتشارات آذرگون

بک سهی در کتاب می‌خواهم بمیرم ولی هنوز دوست دارم دوکبوکی بخورم، ادامه‌ی مکالماتش را با روان‌پزشک خود منتشر کرده است. درواقع این کتاب، ادامۀ مکالمات وی با روان‌پزشک و جلد دوم از کتاب می‌خواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم می‌باشد. او از دوران افسردگی‌اش می‌گوید و جلسات درمانی‌اش را برای پشت‌سرگذاشتن این مشکل، شرح می‌دهد. سهی با لحنی شوخ و صمیمانه اضطراب‌ها و مشکلات روانش را روایت می‌کند و می‌کوشد با مرور گفت‌وگوهای دونفره‌ای که با روان‌پزشکش داشته، هم به ریشه‌های این مسئله پی ببرد و هم نحوه‌ی کنترل آن‌ها را توضیح دهد.   بک سهی (Baek Sehee) نویسنده و بلاگر است. او مدیر شبکه‌های اجتماعی یکی از نشریات کره‌ی جنوبی بوده و در کارش موفق محسوب می‌شده. به‌طور کلی زندگی خوبی دارد و دوستانش از معاشرت با او لذت می‌برند. اما همه‌ی این‌ها فقط جنبه‌ی ظاهری هستند. سهی از نوعی افسردگی مداوم رنج می‌برد که سال‌هاست آزارش می‌دهد. مسئله‌ای که باعث شده زندگی دستخوش تغییر شود و فرصت‌های زیادی را ازدست بدهد. او در کتاب می‌خواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم (I Want to Die but I Want to Eat Tteokbokki) همین مسئله را دست‌مایه قرار داده و کوشیده درمورد آن صحبت کند. افسردگی و اضطراب و دیگر اختلالات روان، همگی موضوع‌هایی تابو محسوب می‌شوند که معمولاً کسی درمورد آن‌ها حرفی نمی‌زند. همین هم باعث شده بسیاری درمورد آن آگاهی نداشته باشند و ندانند چطور باید آن را درمان یا کنترل کنند. سهی اما این تفکر را رد می‌کند و خیلی ساده و صمیمانه درباره‌ی مشکلاتش می‌گوید. اینکه چطور شروع شد، چگونه او را تحت‌تأثیر قرار داد و از چه وقتی تصمیم گرفت که آن را حل کند!