کتابخانه نیمه شب داستان زندگی هیجان انگیز و متفاوت نورا، دختری که یه شب تصمیم میگیره بمیره اما... نورا سید، نوزده سال پیش از اینکه برای مردن تصمیم بگیرد، در گرمای کتابخانه کوچک مدرسه هزلدون، واقع در شهر بدفورد روی میز پایه کوتاهی نشسته و به صفحه شطرنج خیره بود. خانم الم، کتابدار مدرسه، با چشمانی درخشان، گفت: «نورا، عزیزم، طبیعیه که نگران آینده ت باشی.» خانم الم اولین حرکتش را انجام داد. یک مهره اسب، از روی ردیف سربازهای سفید پرید. - طبیعیه که نگران امتحانات باشی؛ اما نورا، تو می تونی هرچیزی که می خوای، بشی. به همه این احتمالات فکر کن. این خیلی هیجان انگیزه.

ارسال رایگان
برای خرید بالای 500 هزار تومان

تضمین سلامت کالا
کیفیت بالا

خرید آنلاین کتاب
فروشگاه خرید آنلاین کتاب وستا بوک

دیدگاه خود را بنویسید